جدول جو
جدول جو

معنی محاسبه نشده - جستجوی لغت در جدول جو

محاسبه نشده
نسنجیده
تصویری از محاسبه نشده
تصویر محاسبه نشده
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

محاسبه شدن
حساب شدن، به حساب آمدن، لحاظ شدن، بررسی شدن، ارزیابی شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
محسوبٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
Calculated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
calculé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
calculado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
계산된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
حساب کیا گیا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
คำนวณแล้ว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
iliyohesabiwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
計算された
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
已计算的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
מחושב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
dihitung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
hesaplanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
berechnet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
गणना किया हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
calcolato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
calculado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
berekend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
обчислений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
рассчитанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
obliczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محاسبه شده
تصویر محاسبه شده
محاسبه شده
হিসাব করা
دیکشنری فارسی به بنگالی